ماشین خوب، ماشین بد

امید مرادی امید مرادی امید مرادی · 30 تیر · خواندن 4 دقیقه

تعریف شما از ماشین خوب و ماشین بد چیست؟ کمی با خود فکر کنید و سپس ادامه مطلب را دنبال کنید.

میتوانید معیارهای خودتان را طبقه بندی و اولویت بندی کنید؟ میتوانید بیان کنید که این معیارها بر چه اساسی شکل گرفته اند؟ بنده با چندسال تجربه ارتباط و تعامل با جوامع اهل مبحث خودرو و تولید محتوا در این زمینه، حدس میزنم که اغلب معیارهای شما سلیقه ای هستند. به عنوان مثال، تعریف شما از یک ماشین زیبا چیست؟ احتمالا پاسخی جز چیزی شبیه به این ندارید: ماشینی که خوشگل باشد. میبینید؟ دلیلی برایش ندارید و صرفا احساس و سلیقه شما آنرا تشخیص میدهد. اگر صرفا بحث خودمان باشد، اشکالی ندارد که هیچ معیار و مبنایی برای قضاوت جز سلیقه و احساس نداریم، اما اگر بخواهیم اظهار نظر کنیم یا فعالیتی در این زمینه انجام دهیم، ضرورت داشتن معیار و مبنای علمی برای تعاریف ما از پدیده های مختلف بسیار زیاد است. در این مقاله، میخواهیم ببینیم تعریف درست ماشین خوب و ماشین بد دقیقا چیست و علت آن چیست.

اگر سلیقه و احساس آن چیزی بودند که روند طراحی و پروژه ها را هدایت میکند، چگونه برخی از خودروسازان موفق شده اند مدلهایی بسازند که اکثر مردم از آنها خوششان بیاید ؟ مگر میشود سلیقه اکثر جامعه را موقع طراحی تشخیص داد؟ مطلقا نه، بلکه آنها در طراحی خود از الگو و اصولی پیروی میکنند که سلیقه انسان نیز معمولا مطابق آنها عمل میکند. اما مثل هر برنامه و پروژه ای، اصول و الگوها کافی نیستند و زیربنای بکارگیری این اصول، هدف نهایی است. پس درست ترین تعریف از یک ماشین خوب، ماشینی است که اهداف پروژه اش را عملی کرده باشد، نه خودرویی که شما از آن خوشتان می آید! سلیقه من و شما یک چیز شخصی است اما خوب بودن و بد بودن یک ماشین، واقعیت ثابتی است که حتی اگر با سلیقه ما تطابق ندارد باید آنرا بشناسیم و درک کنیم. اهداف یک پروژه خودرویی(فرقی ندارد، محصول  طراحی  موتور  شاسی و ...) را میتوان از روی کلاس بندی، تیراژ تولید برنامه ریزی شده و خلاصه شرایط پروژه تشخیص داد و برای تعیین اینکه این پروژه خوب یا بد است، لازم است پس از شناسایی اهداف آن نسبت به داشتن سررشته و آگاهی در همان اصول و الگوهای اساسی و علمی اقدام کرد و به تبحر کافی رسید تا نظرات و ایده های ما، از سطح و واقع نگری بالاتری برخوردار باشد.

بنابراین خودروها بر اساس اهدافشان قضاوت میشوند و موفقیت آنها بر همین اساس ارزیابی میشود، این همان شیوه ای است که خودروسازان واقعی در پیش میگیرند و سلیقه عمومی حتی جزو درجات بعدی معیارها سنجش یک خودرو نیست. نکته دیگری که لازم است اشاره کنیم، موضوع نسبی بودن مسائل درباره خودروهای مختلف است، به عنوان مثال، شما نمیتوانید به یک خودروی اسپرت بخاطر داشتن ظرفیت فقط دو سرنشین یا فضای بار ناکافی بگویید یک ماشین بد چون اینها اصلا جزو معیارها و اهداف یک خودروی اسپرت نیستند، یا مثلا نمیتوانید به یک خودروی سدان خانوادگی بخاطر اینکه نمیتواند 350کیلومتر برساعت برود انتقاد کنید چون این ویژگی حتی ذره ای در یک خودروی سدان اهمیت ندارد. خودروهای خاصی ساخته میشوند که ویژگی های علاوه بر ویژگی های ضروری نیز دارند اما در مقایسه، همیشه معیارها و اهداف اصلی پروژه باید مدنظر باشد نه حواشی، و ویژگی های اضافه فقط زمانی ارزشمند تلقی میشوند که به ویژگی های ضروری لطمه ای وارد نشده باشد که معمولا چنین نیست. شما در وهله اول باید بدانید هر کلاس از خودرو چه اهداف کلی را دنبال میکند و در وهله دوم، اهداف اختصاصی آن ماشین را بشناسید و سپس ببینید به این اهداف رسیده یا نه.

برخی از مسائل نیز تخصصی هستند، مثل طراحی بدنه، موتور و ... که هر کسی صلاحیت اظهار نظر درباره آنهارا ندارد. برای کسب اعتبار نظرات، لازم است بی بروبرگرد دانش و تجربه لازم را کسب کرده باشید. بسیاری از مقایسه ها و بررسی های خودرویی در یوتیوب و سایر پلتفرم ها، بخاطر رعایت نکردن همین اصول ظاهرا ساده و بدیهی، محتوایی فوق العاده زرد و غیرعلمی تولید میکنند که میتواند باعث گمراهی مخاطب شود. در حالیکه آگاهی عمومی و شناخت دقیق و درک درست از مسائل خودرویی، میتواند عاملی بازدارنده برای ابتذال صنعت خودرو باشد که نشانه های آنرا در سالهای اخیر با مدهای بی معنا شاهد هستیم. دانستن درباره خودرو بیشتر از آنچه تصور میکنید در زندگی شما اثر مثبت دارد، بسیاری مواقع از هزینه های اضافه و یا انتخاب های اشتباه جلوگیری میکنید و رانندگی، این عادت صد ساله ثمربخش، برای شما بامعناتر و لذت بخش تر خواهد شد.

امیدوارم ذهنیت جدیدی از تعریف ماشین خوب و بد برای شما ایجاد کرده باشم و زینپس بتوانید قضاوت ها و نظراتی علمی و دقیق تر درباره خودروهای مختلف داشته باشید و از این مهارت در فعالیت ها و زندگی خودتون بهره ببرید.

منتظر خواندن نظرات شما هستم.