مجله ۹۶۹، وبلاگ اختصاصی خودرو

مجله ۹۶۹، وبلاگ اختصاصی خودرو

خودروی پیشنهادی ما برای مصرف کنندگان(خودروهای وارداتی 1404)

اخیرا موج نسبتا بزرگی از خودروهای وارداتی در بازار عرضه شده که عمدتا از برندهای چینی بوده و حتی محصولات برندهای غیر چینی هم، تولید شده در چین هستند. حواشی و مسائل مختلفی هم درباره واردات و شرایط خرید و دسترسی به این ماشین ها هست که در این مقاله قصد نداریم به آنها بپردازیم. برخی از دوستان و مخاطبان من در جاهای مختلف نظرم رو درباره بهترین خودروی وارداتی به کشور پرسیدند و در این مقاله میخواهم آنرا به شما معرفی و توصیه کنم چراکه حجم خودروهای وارداتی بسیار زیاد بوده و ممکن است برای انتخاب درست، مصرف کنندگان کمی گمراه شوند و دوباره مثل سالهای قبل، تبلیغات باعث ترویج و اصطلاحا تو بورس افتادن خودروهایی شود که در عمل واقعا افتضاح هستند.

پس از بررسی لیست خودروهای وارداتی کشور، چند محصول را گزینش کردم و بین آنها بررسی انجام دادم. محصولات گزینشی من عمدتا سدان های شهری هستند چون این دسته از خودروها برای استفاده و کاربرد روزانه کامل ترین پکیج را ارائه میدهند. پس از بررسی مفصل و دقیق این خودروها، در نهایت بهترین آنها را با در نظر گرفتن جوانب مختلف انتخاب کردم که در ادامه به بررسی آن میپردازیم. برترین خودروی وارداتی کشور در حال حاضر، نسل چهارم مزدا3 است که با پکیج پرمیوم به بازار آمده و هم اکنون برای خرید در دسترس است!

مزدا3 در ذهن مصرف کنندگان ایرانی خودروی خوش نامی است و نسل چهارم آن قرار نیست تصور شما را از مزدا3 خراب کند. این ماشین همچنان نقاط قوت قابل توجه نسل های قبلی مثل ظاهر جذاب و زیبا، موتور قدرتمند و در عین حال اقتصادی، گیربکس دقیق و هماهنگ با گیربکس، طراحی دقیق و حساب شده و سواری و حس رانندگی لذت بخش را دارد و اگر در تمام اینها از نسل های قبلی خود بهتر نباشد، چیزی هم کم ندارد. کف این ماشین نسبت به نسخه قبلی چند میلی متر نسبت به زمین بالاتر آمده که به نظر من نکته مهمی است زیرا در خیابان های ایران، خودروهای کم ارتفاع از جمله نسل های قبلی همین ماشین، نیازمند احتیاط بسیار زیادی موقع رانندگی هستند. ساختار سیستم تعلیق عقب این ماشین به نیمه مستقل تغییر یافته که از لحاظ اقتصادی نسبت به ساختار مولتی لینک که در نسل های گذشته وجود داشت برتری دارد اما از لحاظ عملکرد کمی خشک تر بوده و تکان های بیشتری در کابین احساس میشود، که البته با استفاده از سیستم فنر و دمپر بهینه مزدا این مشکل را به خوبی مهار کرده و تفاوت سواری چندانی با نسل قبل حس نمیشود. طراحی این ماشین بسیار حرفه ای و چشم نواز است و ماشین از ابعاد واقعی خودش بسیار بزرگ تر به نظر میرسد، با اینحال ماشین بسیار جمع و جور بوده و به راحتی میتوان در معابر باریک یا جا پارک های محدود بدون هیچ مشکلی از آن استفاده کرد. فضای کابین در قسمت جلو بسیار عالی است و طراحی داشبورد و کابین بسیار زیبا و در عین حال ارگونومیک است اما سرنشینان عقب اگر بزرگسال باشند فضای کمی دارند، البته نه در حدی که بتوان آنرا ایراد بزرگی تلقی کرد و فقط در مقایسه با بعضی رقبا این مورد شاید نقطه ضعف ماشین باشد. امکانات رفاهی مزدا3 جدید در سطح متوسط قرار دارند و از بیشتر آپشن های کاربردی برخوردار است، اما کمبود یکسری امکانات رفاهی مثل دوربین360درجه یا شارژر وایرلس در آن احساس میشود.

نقطه قوت اصلی و بسیار مهم مزدا، در زیر کاپوت کشیده و پشت دماغه ظریفش پنهان شده و آن موتور Skyactive-G است. این موتور چهار سیلندر خطی با حجم دو لیتر و تنفس طبیعی است، با اینحال مثل موتورهای پرفورمنس از نسبت تراکم بسیار بالای 1:13 برخوردار بوده و توصیه میشود از بنزین با اکتان مناسب در باک استفاده شود، البته تنفس طبیعی بودن موتور همچنان مزیت بزرگی نسبت به رقبای چینی است و با قدرت و گشتاور تقریبا معادل آنها، استهلاک و هزینه های نگهداری و تعمیرات بسیار کمتری دارد. موتور این ماشین 155اسب بخار قدرت و 200نیوتن متر گشتاور دارد که با تولید 77.5 اسب بخار به ازای هر لیتر حجم موتور با وجود تنفس طبیعی بودن، موتور شگفت انگیزی محسوب میشود، اما موضوع آنجایی جالب میشود که مصرف سوخت میانگین این ماشین از 206تیپ2 هم کمتر است که در کشور و شرایط فعلی ما، یک مزیت استثنایی است. گیربکس 6سرعته اتوماتیک این ماشین قدرتش را به چرخ های جلو منتقل میکند و میتواند در عرض 8 ثانیه به سرعت 100کیلومتر برساعت برسد و تا حداکثر سرعت بالای 200کیلومتر برساعت هم پیش میرود، برای پی بردن به اینکه چقدر این ماشین عملکرد خوبی دارد، باید اشاره کنم شتاب صفرتاصد این ماشین با آزرا گرنجور 2013 برابر است! این عملکرد خوب فقط بخاطر موتور و گیربکس فوق العاده مزدا نیست و به وزن بسیار عالی 1340کیلوگرمی اش هم مربوط است که در بین رقبای خودش، سبک ترین ماشین بازار بوده و از نسبت توان به وزن 0.11 برخورداره است که در رده بهترین سدان های شهری از لحاظ عملکرد قرار میگیرد.

از لحاظ قیمت، مزدا3 ماشین گرانی نسبت به رقبای چینی و ماشین ارزانی نسبت به رقبای غیر چینی اش است که بنده اکیدا توصیه میکنم اکر به دنبال خریدن یک خودروی خوب هستید، پول روی انتخاب هایتان تاثیر نگذارد چون چند برابر هزینه اولیه ای که صرفه جویی میکنید، طی یکسال از جیب شما برای رفع مشکلات ماشین میرود و یا در بهترین حالت هیچ لذتی از ماشینتان نخواهید برد، به قول گفتنی هیچ ارزانی بی حکمت نیست. در زمان نوشتن این مقاله، قیمت مزدا3 نسل چهار در محدوده 3.5ملیارد تومان است که نسبت به قیمت اولیه آن در ابتدای سال 1404 تقریبا نصف شده است. از لحاظ پشتیبانی و خدمات پس از فروش، مزدا۳ توسط دو شرکت متفاوت وارد شده که عبارتند از آفتاب خودرو و شرکت بهمن(که مونتاژ کننده نسل های قبل بود) که سابقه خوبی در خدمات پس از فروش و پشتیانی مشتریان دارند و از این لحاظ نیز، مزدا گزینه ایده آلی است و زیاد نباید نگران بحث قطعات و نگهداری آن بود. با توجه به ویژگی ها و قابلیت های این ماشین، ارزش خرید بسیار بالایی داشته و در این محدوده قیمت، نمیتوانید هیچ ماشینی پیدا کنید که به اندازه مزدا3 زیبا، کاربردی، باکیفیت، قابل اعتماد و از چنین عملکرد عالی برخوردار باشد و به شما توصیه میکنم اگر یک مصرف کننده هستید، مزدا3 بخرید!

امیدوارم این مقاله برای شما جالب و مفید بوده باشد، منتظر شنیدن نظرات شما هستیم و اگر از نظر شما گزینه های بهتری در بازار وجود دارند، حتما با ما به اشتراک بگذارید تا به بررسی آنها نیز بپردازیم.

بررسی ارگونومی رابط کاربری خودروهای مدرن

در ابتدا لازم است اشاره کنیم که اصلا چرا به فکر نوشتن چنین مطلبی افتادم و چه ضرورتی وجود داشت. واقعیت این است که من اغلب نمایشگاه های خودرو که برگزار میشود و امکانش برایم وجود دارد را می روم و در دوره های اخیر موضوعی آزاردهنده را تجربه میکنم که ایده نوشتن این مطالب را به من داد.

موضوع این است که هرچه جلوتر می رویم در طراحی کابین و نمای داشبورد خودروهای جدیدتر، هربار بیشتر احساس بی سلیقگی می شود. معمولا به محض نشستن داخل یک خودروی جدید اول نور شدید مانیتور صفحه کیلومتر و سپس مانیتور بزرگ وسط داشبورد توی چشمتان می زند، سپس بیشتر دقت میکنید و متوجه میشوید که تقریبا هیچ دکمه ای در کار نیست و رابط کاربری خودرو تقریبا به طور کامل لمسی طراحی شده است! این یک تب مدرنیته آشکار در خودروهای جدید است که به نظر من مشکلات بسیار زیادی دارد. من آدم ضد تکنولوژی نیستم و اتفاقا از آن استقبال می کنم، منتها به شرطی که واقعا کاربرد و فایده ای داشته باشد. مثلا در خصوص تلفن های همراه چقدر عالی است که لمسی هستند و از بسیاری لحاظ مزایای مهمی دارند و هرچند کاملا بی نقص نیستند، اما ایده کارآمدی هستند. حالا آیا صفحات LED و  مانیتورها در وسایل ارتباطی کارآمد ظاهر شدند، به این معنی است که هرجای دیگری هم جایگزین خوبی برای دکمه ها هستند؟ من فکر میکنم که نه، مطلقا نه.

حال موضوع را شناخته ایم و میدانیم راجع به چه چیزی قرار است صحبت کنیم. واقعیت این است که صنعت خودرو مدتی است که دچار توهم پیشرفت است اما در واقع دارد با شتاب زیادی از رسالت و اهداف و مسیر پیشرفت خودش فاصله میگیرد. موضوعات زیادی مصداق این واقعیت هستند که در این مطلب روی استفاده از مانیتور و دکمه های لمسی در رابط کاربری خودرو تمرکز کرده ایم. در نگاه اول ممکن است بسیار آینده نگرانه و مدرن به نظر برسد و بگویید وای چه جالب! این خودرو هیچ دکمه ای ندارد و کاملا به روز و مدرن ساخته شده است. اما به دلایلی که در ادامه شرح خواهیم داد پی خواهید برد که چنین خودروهایی اتفاقا احمقانه ساخته شده اند، نه آینده نگرانه، و چه قدر باعث تاسف است که این ایده احمقانه توسط خودروسازی اولین بار توسعه یافت و مورد استفاده فراگیر قرار گرفت که همه دوستش دارند و همزاد صنعت خودرو است : مرسدس بنز! کاش میشد اسم یک برند بی سروپای چینی یا یک برند سودجوی بی ریشه مثل تسلا را به عنوان محل تولد و رشد این ایده احمقانه نام ببرم ولی متاسفانه اینجا هم مثل اغلب فناوری ها در خودرو نام مرسدس اول است، البته این بار برخلاف همیشه ایده آنها کاملا به دردنخور و سطحی نگرانه بوده است. به این بهانه تاریخچه این ایده را بطور خلاصه مرور میکنیم. کلاس اس اولین ماشینی بود که به امکانات متعدد لمسی مجهز بود که به تقلید از آن در سایر خودروها نیز به مرور فراگیر شد. البته تا آن زمان ایده جالبی بود و کار کردن با یکسری ابزارها مثل GPS خیلی راحت تر شده بود اما چیزی که به مرور مشکل ساز بود، افراط در استفاده از امکانات لمسی بود که در طرح Hyperscreen مرسدس به اوج خود رسید. تقریبا هیچ کلیدی درکار نیست. اصلا انکار نمیکنم که چه نبوغ و تکنولوژی شگفت انگیزی در این پروژه بوده ولی اینهمه نبوغ شاید بهتر بود روی چیزهای با ارزش تری بکار گرفته شود، چون هایپراسکرین با آنهمه هزینه و تکنولوژی عملا هیچ فایده ای ندارد، فقط یک اسباب بازی پیشرفته است که داخل ماشین بکار رفته، چیزی که فکر نکنم کسی برای بازی کردن آنرا بخرد! شاید خواننده گرامی یک عاشق و شیفته مرسدس باشد و این حرف ها به مزاجش خوش نیاید و باید بگویم که من هم شیفته مرسدس هستم و این دلیل نمیشود که انکار کنیم مرسدس فراموش کرده کیست و در چه راهی باید قدم بردارد. به دنبال مرسدس، تقریبا همه به همین بی راهه رفته اند و اوضاع در مورد خودروهای برقی بازار به مراتب افتضاح تر است، سازندگان این ماشینها اوج افراط در توهم آینده نگری هستند و با این شعار حاضرند خود راننده را هم از داخل ماشین کم کنند تا ماشین برد مسافت نزدیک تری به ماشینهای واقعی داشته باشند و از حذف هر چیز زینتی فیزیکی و جایگزین کردن آن با LED کاملا استقبال میکنند. در نتیجه شاهد افت شدید تنوع طراحی و زیبایی کابین در خودروهای مدرن هستیم. و نه تنها زیبا نیستند، بلکه کاربردی هم نیستند! صنعت خودرو از کی تاحالا به ایده های بی فایده تن میدهد؟!

  • کلیدهای فیزیکی را به خاطر بیاورید، برای استفاده از آنها هیچ تمرکز و فکری لازم نداشتید و بدون نیاز به برداشتن نگاه و تمرکز خود از جاده و رانندگی، بطور ذهنی خیلی سریع موقعیت آنرا تشخیص میدادید و با فشردن یا چرخاندن آن عمل مورد نظر را انجام میدادید و از صدا و احساس آن زیر انگشت خود پی میبردید که کار انجام شده است،تمام اینها در کسری از ثانیه و بدون خرج هیچ دقت و توجه خاصی رخ میداد.

  • حالا مانیتورها و کنترل های لمسی، شما مجبور هستید که تمام توجه خودرو از رانندگی بردارید و به مانیتور یا صفحه کلید لمسی دقت کنید که جای درستی را لمس میکنید چون چیزی وجود ندارد که بخواهید با حس لامسه آنرا شناسایی کنید. وای به حال اینکه آن مانیتور هایپراسکرین مرسدس نباشد و یک مانیتور ساده باشد، احتمالا مجبورید دو بار کلید مد نظر را فشار دهید تا کاری که میخواستید انجام شود تا شما بیایید مثلا تنظیمات رانندگی را تغییر دهید احتمالا دیگر رانندگی درکار نباشد. حالا فرض کنید در اثر ضربه یا هر چیزی، روزی مانیتور یا صفحه کلید لمسی شما بسوزد، احتمالا ساده ترین امکانات ماشین لوکستان را در اختیار ندارید درحالی که کلیدهای فیزیکی ماشینهای قدیمی حتی بعد 50 سال هنوز عین روز اول بدون نیاز به تعمیر به درستی کار میکنند!

پس تا اینجا ببینید از لحاظ زیبایی و ارگونومی، کلیدهای مدرن لمسی چقدر گام روبه عقبی بوده اند. اما ماجرا تمام نشده، چون لازم است که اشاره کنیم  به اینکه کلیدهای فیزیکی و نشانگرهای آنالوگ هیچ اثرات جانبی بر روی سلامتی شما در درازمدت نداشتند، درحالی که نور و اشعه مانیتورهای مدرن امروزی، همانند موبایل و سایر وسایل دیجیتال شما، در بلند مدت برای چشمان شما مشکل ساز خواهند بود. این موضوع آزمایش و تایید شده است. افرادی که خودروهایی با کابین های ساده قدیمی با نورپردازی مناسب را میرانند، در رانندگی طولانی خصوصا در شب بسیار خستگی کمتری نسبت به راننده ای که یک خودروی مدرن با مانیتور و نشانگرهای LED را میرانند در چشمان خود احساس میکنند و کاهش دقت و دید کمتری را تجربه میکنند.

پس کنترل ها و نمایشگرهای LED و لمسی، نه باعث زیبایی هستند، نه ارگونومیک هستند و نه بی ضرر! هماطور که میبینید این تکنولوژی به ظاهر مدرن و آینده نگرانه، فقط یک گام رو به عقب است که هیچ حسن و دلیل منطقی در بکارگیری آن وجود ندارد. البته همانطور که گفتیم، شاید استفاده محدود و به جا از آن گاهی بدک نباشد اما این افراط کنونی واقعا هیچ دلیلی جز توهم پیشرفت در پیروی کورکورانه از ترند و مدرنیته ندارد. خودروسازان هوشیار این ایده را اصلاح خواهند کرد چون یک خودروساز هوشیار، چیزی که فایده ای برای مصرف کننده نداشته باشد را تحمیل نمیکند.

پس کلیدهای فیزیکی و نشانگرهای آنالوگ، هنوز جایگزین بهتری در خودرو ندارند. این فقط یک مورد کوچک از بسیار مواردی است که سالهای اخیر و در قالب مدرنیته و مد، در بطن صنعت خودرو رخنه کرده و آنرا به بیراهه ای کشانده که حدود صد سال از آن فاصله گرفته بود. در آینده به موارد دیگر خواهیم پرداخت و امیدواریم مطالب این مقاله برای شما جالب بوده باشد و دید تازه ای به مسئله ارگونومی در رابط کاربری خودرو پیدا کرده باشید.

اگر سوال یا ابهامی بود حتما بپرسید و نظراتتان را با ما به اشتراک بگذارید.